Stretched معنی - Axtarish в Google
Оценка 97 % (3 892) [ترجمه شهرزاد مرادی فرد] · 3 · 1 · لوسی دستش را دراز کرد تا گونه اش را ببوسد ; [ترجمه فرید رستمی] · 1 · 0 · دستش را دراز کرد و بشقاب را گرفت ; [ترجمه فرید رستمی] · 0 · 1.
Оценка 94 % (3 918) معنی: دوره، بسط، کوشش، قطعه، اتساع، ارتجاع، خط ممتد، مدت، امتداد دادن، کش دادن، کش امدن، کش اوردن، گشاد شدن، طولانی کردن، بسط دادن، کشیدن، منبسط کردن ...
stretching · انبساط ، کشش ، ‌ شکل دهی انبساطی ، شکل دهی کششی ، منبسط کردن · Stretch Curvature · انحنای استرچ · stretched elliposoid · بیضیوار کشیده · stretched ...
معادل ها در دیکشنری فارسی: گشاد شدن کش آمدن. 1.The T-shirt stretched when I washed it. 1. تیشرت گشاد شد وقتی آن را شستم. 2.This sweater has stretched. 2. این ...
4 дек. 2023 г. · معنی و نمونه جمله stretch - همراه با مترادف و متضاد، تلفظ صوتی آمریکایی و بریتانیایی، کشیدن، امتداد دادن، بسط دادن، منبسط کردن، کش آوردن، کش ...
... واژه تخصصی stretch و معنی فارسی آنها در لیست زیر ارائه شده اند. تلفظ انگلیسی. فارسی. stretcher · آجر راسته · stretching vibration · ارتعاش کششی · stretched ...
معنی در حال حاضر برای این واژه هیچ معنی ثبت نشده است. در صورت داشتن معنی پیشنهادی برای این واژه، لطفا آن را از طریق فرم تماس با ما به اشتراک بگذارید. (of ...
(فعل) کش آوردن یا کش آمدن، گشاد کردن (مثال اول) – بدن خود را کش آوردن برای تمرین عضله ها و ماهیچه ها یا برای رفع خستگی (مثال دوم و سوم) – بدن یا بخشی از بدن ...
stretch ، معنی کلمه stretch به فارسی ، آبی دیکشنری verb pull sth tight ADV. taut/tautly, tight/tightly Make sure that the rope is stretched tight.
Novbeti >

 -  - 
Axtarisha Qayit
Anarim.Az


Anarim.Az

Sayt Rehberliyi ile Elaqe

Saytdan Istifade Qaydalari

Anarim.Az 2004-2023